سلام شیرین بیانم. قند نباتم. این چند روز من سرمای بدی خوردم و خیلی نتونستم باهات بازی کنم. همش خونه مامانی بودیم و مامانی علاوه بر شما از منم مراقبت میکرد و میرسید. شما هم که میدیدی من سرما خوردم هی بهانه میگرفتی و بوس می خواستی و میومدی زیر گلومو می بوسیدی و من زندگی می کردم. وقتی عطسه میکنم حتما میگی عافیت باشه و اگه خودت عطسه کنی و بگیم عافیت باششه میگی سلامت باشه. امروز صبح ساعت 5:30 بلند شدی و وقتی می خواستیم بذاریمت پیش مامانی می گفتی مامانی نه مامانی عصبانیه.
خیلی این روزها بلبل زبونی میکنی و من دوست دارم درسته قورتت بدم. منو ببخش این روزها کسلم و حال ندارم. سرحال باشی و پاینده دلبرکم یا به قول خودت عافیت باشی