یادداشت هایی برای نازنین دخترم

این وبلاگ برای ثبت خاطرات نازنین دخترم می باشد .

یادداشت هایی برای نازنین دخترم

این وبلاگ برای ثبت خاطرات نازنین دخترم می باشد .

آرایشگاه

سلام نور امیدم. این روزها برای خودت خانوم کوچولویی شدی. دیگه اصلا چهار دست و پا نمیری. دایره لغاتت وسیع تر شده به انگور میگی ان نن ماشین ماست مرسی بده میگی آرزو و مرجان  دار دار(قار قار)میگی عاشق کنترل تلویزیون ، موبایل ، تلفن و کلا چیزهای دگمه داری. ازهمه دلبری میکنی. اصلا طاقت و تحمل یکجا نشستن نداری و مدام باید ورجه وورجه کنی.عاشق پاره کردن کتابهات هستی و من مدام باید چسب کاری کنم.بعضی وقتها میشینی یکجا و کتابت رو ورق میزنی  و زیر لب برای خودت میخونی.دوست داری اگه جایی پله باشه بالا و پایین بری.نمیزاری کسی هم دستت رو بگیره .  پریشب تصادف بدی کردیم و خیلی ترسیدم فقط تنها خوشحالیم این بود که شما توی ماشین نبودی. چون با اون شدت که ما تصادف کردیم اگه بودی کلی می ترسیدی و در ضمن چون نمیشه سر جات نشوندت خدای نکرده مطمئنا پرت می شدی. از خدا ممنون به خاطر اینکه هر لحظه حواسش به ما هست. دوستت دارم و عاشقت هستم.

راستی روز جمعه 21 مهر برای اولین بار با بابا رفتی آرایشگاهی که بابا میره و وقتی آوردت کلی هق هق می کردی . انگار کلی ترسیده بودی .منو ببخش که باهات نیومدم و تنها بودی.