یادداشت هایی برای نازنین دخترم

این وبلاگ برای ثبت خاطرات نازنین دخترم می باشد .

یادداشت هایی برای نازنین دخترم

این وبلاگ برای ثبت خاطرات نازنین دخترم می باشد .

سومین برف زندگی تو

سلام نازگل من. هفته پیش خیلی خوب بود چون خیلی برف بارید و من دو روز نرفتم سرکار(یک قراری دارم که هروقت برف اومد نرم و با هم بازی کنیم) روز اولش دوشنبه بود که تا یک نمه برف زد فکر کردم شاید دیگه نیاد و موندم و رفتیم برف بازی که برفی نبود و فقط در حد یک مشت با زحمت برف برداشتیم.فرداش رفتم سرکار که برف شدیدی بارید و به زحمت به خونه اومدم و پس فرداش چهارشنبه که خیلی برف شدید بود و حدود 15 سانتی میشد موندم و رفتیم پارک برف بازی کردیم و کلی خوشت اومد(برعکس پارسال که از برف می ترسیدی) و بعدش هم اومدیم خونه و پنج شنبه هم در باز نمشد و توی حیاط آدم برفی خوبی با هم درست کردیم و شما دگمه هایی که مال لباس من بود و به آدم برفی وصل کرده بودم برمیداشتی و می گفتی مال منه. تو این چند روز که با هم بودیم کلی خوش گذشت هرچند گاهی کلاهامون تو هم میرفت. میدونی سخت ترین و شیرین ترین کار دنیا اینه که مامان یک دختر ناز دو ساله باشی. سخته چون سن استقلال طلبی و لجبازیهاته و شیرین چون ناز حرف میزنی و دلبری می کنی.

جمعه شب موقع خواب بعد از کلی بازی و قصه موقع خواب هوش از سرم پروندی با صحبتهای نازت. و تعریف داستان حسن کچل مو به مو مثل خودم. داستان تولدت رو بلدی که خانوم دکتر از شکم مامان در آورد و اندازه گرفتم و بابا گذاشت تو دستگاه.

منو هر لحظه عاشقتر میکنی

فتبارک الله و احسن الخالقین

چی میتونه لذت بخش تر از این باشه که زنگ بزنی خونه و نازدارخانومت بگه سلام مامان. حال شما؟ خوبی ؟ من خوبم و یاهات حرف بزنه و بگه داره نقاشی میکشه و آخر صحبتهاش بگه کاری نداری؟ خداحافظ. یعنی من عاشق این شیرین زبونیهاتم. این با تلفن صحبت کردنت مال امروز و دیروز نیست صحبت ماههه پیشه. وقتی همسنهات تازه دارن جمله دو کلمه ای میگن که نیاز به مترجم داره تو کامل بطوریکه همه می فهمند صحبت و دلبری میکنی.فتبارک الله و احسن الخالقین