یادداشت هایی برای نازنین دخترم

این وبلاگ برای ثبت خاطرات نازنین دخترم می باشد .

یادداشت هایی برای نازنین دخترم

این وبلاگ برای ثبت خاطرات نازنین دخترم می باشد .

به از این چه شادمانی؟ که تو جانی و جهانی

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

شهریور پر از نور تازه رسیده از راه

سلام خورشیدک تابانم.  شروع ماه خوش یمنت رو تبریک میگم نازنینم. تموم اتفاقهای مهم زندگی من توی این ماه افتاد.

این روزها این قدر صحبت می کنی که گاهی ما کلافه میشیم ماشالله. چند روز پیش به باباجونت می گفتی چرا کچلی؟ پریروز هم توی مغازه  یک آقای تنومند که تاس بود دیدی و هی به بابات گفتی چرا این آقا کچله.آخرش آقا گفت کچل نیستم موهامو زدم. هر کسی رو می بینی با صدای بلند سلام می کنی و اگه کاری کنند میگی ممنون یا تشکر مثل اون شب توی رستوران که وقتی گارسن اومد سوال بپرسه چیزی احتیاج داریم یا نه گفتی دست شما درد نکنه و موقع رفتن هم گفتی تشکر. یعنی گاهی دوست دارم قورتت بدم. دیگه این که هر وقت کسی بابا با تلفتن داره حرف میزنه و میگه (اسم فامیلشو) هستم شما هم سریع میگی منم (اسم فامیل) هستم و بابات نمیتونه خودشو کنترل کنه و کلی می خنده. قربونت برم شیرین زبانم.