یادداشت هایی برای نازنین دخترم

این وبلاگ برای ثبت خاطرات نازنین دخترم می باشد .

یادداشت هایی برای نازنین دخترم

این وبلاگ برای ثبت خاطرات نازنین دخترم می باشد .

تو کی اینقدر بزرگ شدی خانم شدی من نفهمیدم عزیزم

سلام گل عمر من. امروز 18 ماهگی شماست و من از خدا ممنونم به خاطر این نعمت و رحمت . این قدر بزرگ و خانوم شدی که دیگه می تونم بگم یک انسان کامل شدی و امروز یک مرحله از زندگیت رو پشت سر می گذاری و وارد مرحله بعد میشی. ]چهار روز دیگه باید بریم واکسن 18 ماهگیت رو بزنیم. البته باید امروز می بود ولی چون میترسیدم تب کنی و اذیت بشی گذاشتم برای بعد چون می تونم  خودم پیشت باشم و مراقبت باشم. تو برام ناز کنی و من نازت رو بکشم.
قربونت برم که خوب بلدی دلبری کنی .پریشب موقعی که میخواستم تمیزت کنم و بشورمت نمیذاشتی و جیغ می زدی و پاتو صاف میکردی تا توی روشویی جا نشی چون دوست داری بری روی زمین حمام و با پاهات شالاپ شالاپ بزنی روی آب کف حمام و الکی بشینی روی صندلی جیشت . وقتی دیدی من عصبانیم و اخم کردم و ناراحتم حین انجام کار خودت(شالاپ شالاپ ) لبتو غنچه کردی برای بوس و صورتت رو آوردی جلو و کلی مسخره بازی در آوردی تا من شاد بشم. فدات بشم که ناز مامانتو می خری . راستی تو مامان منی یا من مامان تو عسل طلا؟
می خوام امروز برات کیک درست کنم و یک جشن کوچولوی 18 ماهگی بگیریم. انگار همین دیروز بود که زندگیمونو نورانی کردی و قدم بر دلم گذاشتی.18 ماهگیت مبارک خورشیدک تابانم. روزی میاد که جشن هجده سالگیت رو میگیریم مثل یک شاهزاده و تو اونروز از آرزوهات برای من میگی و من عاشق برق آرزوهات میشم که توی چشماته و آرزومندم اونقدر بتونم مادر و دوست خوبی برات باشم که از احساساتت و شاید عاشقی هات برام بگی و من بیصبرانه آون روز را انتظار می کشم. امروز توی راه با بابات داشتیم از بزرگ شدنت میگفتیم و اینکه علاوه بر سلامتی و شادی دوست داریم بتونی خوب فکر کنی و عاقلانه تصمیم بگیری. اینکه از تجربیات مون برات بگیم و راه گشای تو باشه و بهایی که ما برای تجربه پرداختیم رو تو ندی.  
 تماشای تو عین آرامشه،   توزیباترین آرزوی منی .


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد