یادداشت هایی برای نازنین دخترم

این وبلاگ برای ثبت خاطرات نازنین دخترم می باشد .

یادداشت هایی برای نازنین دخترم

این وبلاگ برای ثبت خاطرات نازنین دخترم می باشد .

سلام دلبرک من. خورشیدک تابانم ! پریشب به خاطر پات که می خاروندی و خشکی پوستت رفتیم دکتر. اول قرار بود با مامانی  و بابایی بیایی و من هم از سرکار بیام پیشتون دکتر ولی بعدش چون من زود رسیدم و قرار بابا هم بهم خورد باهم اومدیم دنبالت و اومدیم دکتر. توی مطب خانم دکتر که کلی غرغر میکردی که بری و نمیذاششتی دکتر خوب معاینه ات کنه بعدش موقع بیرون اومدن از مطب با دکتر بای بای میکردی و بوس می فرستادی که خانوم دکتر کلی کیف کرد.

من چرا گاهی یادم میره تو یک فرشته کوچولوی 18 ماهه هستی. شاید تقصیر خودته که همیشه اینقدر بیشتر از سنت فهمیدی و کارهات رو زودتر انجام دادی که من یادم نبود تو هرچند بزرگ باشی بازم کوچولوی منی. منو ببخش. به چشمات قسم دیگه فراموش نمیکنم.

(می خوام که یادم بمونه من باید سرشار از آرامش باشم و رفتار کنم  تا بتونم وجودت رو سرشار از آرامش کنم تا ذخیره تمام پستی و بلندیهای زندگیت بشه)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد