یادداشت هایی برای نازنین دخترم

این وبلاگ برای ثبت خاطرات نازنین دخترم می باشد .

یادداشت هایی برای نازنین دخترم

این وبلاگ برای ثبت خاطرات نازنین دخترم می باشد .

خودم بغل میکنمت------پر میشم از عطر تنت

سلام دردونه من. از کدوم دلبری هات برات صحبت کنم که بدونی چقدر شیرینی. خیلی با محبت هستی  و من عاشق اون بوسهایی هستم که وقتی از خونه مامانی  میخوایم بیاییم یکی یکی همه رو صدا میکنی تا بوست کنند و تو بوسشون کنی. عاشق اون بوسهایی هستم که روی هرجا اوف شده میکنی. عاشق اون بوسهایی که وقت خواب برای بابات می فرستی. تو یک رقیب جدی و قدر هستی. این روزها برای خودت خانم شدی و میتونی اگه حواسم بهت باشه از پله ها بالا و پایین بری. توی پهن کردن سفره کمک میکنی و سفره رو می بری و میاری و گاهی میخوای که ظرفها رو هم ببری و بیاری و خودت غذا بخوری. عاشق چنگال هستی. صدای بیشتر حیوونها رو بلدی و آخریش زنبور و کرم سیب هست. وقتی میخوای برات میوه پوست بگیریم میگی پوست و و قتی میخوایی چیزی رو باز کنیم میگی با. دیشب هم اولین جمله کامل رو گفتی:بابا بش(بابا بدش)

وقتی هم میخوای بگی بگیرش میگی بش. رفت هم که از حدود 8ماهگی میگفتی. عاشق شیرین زبونیهاتم.

منو ببخش که گاهی نیمه شب که بدقلقی میکنی غرغر میکنم. قول میدم دیگه تکرار نشه فندق مامان.

راستی دیشب با هم نماز خوندیم و تو چقدر کیف میکردی و لبخند شیرینی روی لبات بود.آخه هیچ وقت منو در حال نماز خوندن ندیده بودی و همیشه با مامانی اینها نماز می خوندی . چادر کوچولوت رو سرت کرده بودی و در حابت رکوع سجده می رفتی و کلی زیبا و خنده دار بود.عاشقتم فرشته زمینی من.

این روزها پرم از عطر تنت.بوی بهشت رو میده

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد