یادداشت هایی برای نازنین دخترم

این وبلاگ برای ثبت خاطرات نازنین دخترم می باشد .

یادداشت هایی برای نازنین دخترم

این وبلاگ برای ثبت خاطرات نازنین دخترم می باشد .

یک عالمه تبریک با تاخیر میوه تابستانی من!!

سلام میوه شیرین تابستانی من.

منو ببخش برای این همه دتاخیر و تنبلی. راستش تقزیبا شش ماهه اول سال رو با کلی چالش روبرو بودم و نتونستم (یعنی دلم نیومد) که بیام و حالم رو بنویسم.

اول از همه تولد شش سالگیت مبارک. تولد خیلی خوبی بود و خیلی بهت خوش گذشت. با تم کیتی که بدون هیچ برنامه قبلی خودش جور شد بطور مطلوبی برگزار شد.

اول مهر و ورودت به مدرسه مبارک. امیدوارم شوفق و ذوق یادگیری و کشف دنیای جدید همواره در تو زنده و بیدار بمونه و روز به روز مطلب جدیدی کشف کنی و هر روزت متفاوت باشه.

و مطلب مهم و خواستنی دیگه این که خواهر شدنت مبارک. بالاخره به آرزوی چند ساله ات رسیدی و ما منتظر ورود یه شکوفه بهاری هستیم نفس من. واکنشت در برابر این قضیه خیلی جالب بود. چون مثل یک امر بدیهی تا گفتیم حدس بزن با حدس دوم درست گفتی :O

خیلی می خوامت و برام عزیزترینی. تویی که به زندگی و لحظه لحظه نفس کشیدن من معنا میدی خورشیدک تابانم.

تولد مبارک میوه تابستانی من!

سلام دختر زیبای تابستان. بههمین زودی سالروز تولدت شد و من باز غرق در هیجان و شادی ام. 

مثل همیشه آرزومی من برای تو سلامتی و شادی هست و یک دنیا عشق. تولدت هم به بهترین نحو برگزار شد خدا رو شکر.

اینقدر دیگه تکنولوژی پیشرفت داشته که مدت طولانی از آخرین یاد داشتم میگذره ولی اینو بدون که عاشقتم  خورشیدک تابانم

.

سال نو مبارک بهانه کوچک خوشبختی

سلام خورشید تابانم.  

سال 94 هم با همه پستی و بلندیهاش تموم شد و تومیتونی یک بهار دیگه رو تجربه کنی و من یک بهار دیگه رو از گرمای نفسهات عاشقانه تر ببینم. 

تو یک سالی که گذشت به دلایل زیادی که مهمترینش آرامش شما بود مهدت رو عوض کردیم و با همه سختیهاش فکر میکنم کار درستی بود. اما هنوز از دغدغه های من به عنوان ک مادر چیزی کم نشده و هنوز و هر لحظه نگرانتم.هیچ چیزی جز سلامتی و شادی و اعتماد به نفس شما برام مهم نیست و هر لحظه به این فکر میکنم. 

در یک جمله خیلی ساده : عاشقانه دوستت دارم و سال نو مبارک بهانه کوچک خوشبختی من!

یلدا مبارک شکوفه یلدایی ما

سلام دردونه من. امروز (و البته دیروز) به دلیل آلودگی هوا مهد تعطیله  و شما پیش خاله کوچولو هستی. البته دیروز باز بود و رفتی مهد و وقتی اومدم دنبالت تنها بودی و خیلی عذاب وجدان داشتم . البته ظاهرا بچه های دیگه هم اومده بودن مهد ولی شما نفر آخر بودی که اومدم دنبالت. دیگه این که این روزها حرفهایی میزنی و اینقدر جملاتت فرهیخته هست که باید ازت درس بگیریم. مثلا اینکه اونروز میگفتی به بابات که اجازه بده این وسیله رو لمسش کنم . یا این که خیلی مواقع میگی مشکلی نیست.

امشب شب یلداست و یلدا برای من سراسر زایش مهر و نیکی هست. امشب خونه خودمونیم چون وسط هفته هست و انشاله آخر هفته میریم پیش مادربزرگها برای یلدا .

یلدایمان مبارک شکوفه یلدایی ما.

درس بزرگ

ده آبان 94

سلام فرشته زمینی من. دیروز جلسه ای داشتم بامدیر مهدتا در مورد شما و نگرانیهام بگم. نگران این

حساسیتهات و ناراضی بودنهات و غرزدنهات هستم و عدم آرامشی که با تعویض مهد خیلی کمترشده ولی

میخوام اصلا نباشه. حدود نیم ساعت صحبت کردیم و بعدش من و شما اومدیم پارک و بعد رفتیم خونه. دیشب

منو شرمنده خودت کردی وقتی از دستت عصبانی شدم که وقتی داشتیم سالاد درست میکردیم دستت خورد و

کاسه افتاد تو سینک و من عصبانی و خسته از روز داد زدم سرت که چکار میکنی و تو اول نگاهم کردی و بعد

گریه کردی و میون گریه هات گفتی اینکارتو دوست نداشتم بغلم کن حس خوب بهم بده. یعنی مردم از

شرمندگی و دیدم چقدر رفتارهای مربیان مهد تونسته مفید باشه و باز شرمنده شدم از مادر بودنم. منو ببخش

قول میدم دیگه تکرار نشه و یادم بمونه من مسئول گلم هستم و باید همیشه حامی تو باشم. شکوفا باش در این

پاییز شکوفه یلدای من.